ایران، چین و روسیه ساکت نخواهند نشست/ بایدن به باتلاق خاورمیانه بازمی گردد؟
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۸۶۱۸۸
به گزارش جماران، طی چند ماه گذشته، دولت جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، بیش از حد تلاش کرده تا یک توافق سه جانبه بین ایالات متحده، عربستان سعودی و اسرائیل را تضمین کند. توافق پیشنهادی شامل به رسمیت شناختن کشور اسرائیل توسط عربستان سعودی در ازای ضمانت های امنیتی گسترده از سوی دولت ایالات متحده و برخی تضمین ها در مورد ایجاد نهایی یک کشور فلسطینی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
الجزیره نوشت: اگرچه واشنگتن این گام ها را به عنوان تلاشی برای صلح، ثبات و رفاه خاورمیانه توصیف کرده اما چنین پیمانی به احتمال زیاد منجر به دو قطبی شدن بیشتر در منطقه، درگیری های نیابتی و رنج بیشتر برای مردم فلسطین و این منطقه می شود.
کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی این سیاست بایدن را مورد انتقاد قرار داده و ارزش توافق با دو تن از کمترین اعتماد ترین رهبران جهان را که جهان را برای آپارتاید اسرائیل ایمن تر می کند زیر سوال برده اند. اگر واقعاً عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل برای ایالات متحده تفاوتی ایجاد نمی کند، پس چرا دولت بایدن درگیر توافقی پرهزینه، مشکوک و مخاطره آمیز است که مطمئناً آن را به باتلاق خاورمیانه باز می گرداند.
از نظر استراتژیک، دولت بایدن نگران نفوذ روبه رشد ژئوپلیتیک چین در غرب آسیا و به ویژه منطقه نفت خیز خلیج فارس بوده و از عربستان سعودی و اسرائیل به دلیل تسهیل این گسترش روابط خشمگین است. استقبال مفصل ریاض از شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در اواخر سال گذشته و زمزمه های دولت اسرائیل در مورد نزدیک شدن به چین برای واشنگتن آزاردهنده بوده است.
بایدن تمایل خود را برای برخورد تاکتیکی با دو متحد خاورمیانه ای آمریکا به نفع یک رویکرد استراتژیک تر و ترغیب عربستان سعودی و اسرائیل برای قرار گرفتن در راستای منافع ژئوپلیتیک ایالات متحده و فاصله گرفتن از چین و روسیه، به ویژه در قلمرو فناوری پیشرفته، دفاع و انرژی نشان داده است.
واشنگتن در تلاش است تا عربستان سعودی را متقاعد کند که همکاری اقتصادی و استراتژیک خود با پکن را محدود و فروش احتمالی نفت عربستان را به چپن با ارز محلی که می تواند دلار آمریکا را تضعیف کند، مسدود کرده و همچنین به هماهنگی عربستان با روسیه برای بالا نگه داشتن قیمت نفت پایان دهد. این استراتژی در راستای سیاست اعلام نشده واشنگتن بر این محور است که شرکای ایالات متحده در سراسر جهان باید یکی را انتخاب کنند : آمریکا یا چین.
عربستان سعودی در مقابل توافق با اسرائیل، ضمانتهای امنیتی مشابه ناتو، خرید تسلیحات بسیار پیچیده و ایجاد یک برنامه هستهای غیرنظامی پیچیده را مطالبه کرده است. اما تصویب چنین توافقی با ریاض از طریق یک کنگره تا دندان مسلح در برابر توسعه رابطه ریاض و واشنگتن سخت است. شهرت و اعتبار عربستان در واشنگتن در سالهای اخیر و پس از جنگ در یمن و قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار در سال 2018 توسط عوامل سعودی آسیب زیادی دیده است.
البته بسته بندی دولت بایدن از توافق با عربستان سعودی به عنوان یک توافق عادی سازی روابط با اسرائیل، عبور آن از کنگره را تضمین می کند، کنگره ای که به خوش خدمتی به اسرائیل در هر دو طرف دموکرات و جمهوری خواه شناخته می شود. حمایت سیاسی هر دو حزب از چنین ابتکار سیاست خارجی، یک دستاورد سیاسی بزرگ برای ریاست جمهوری بایدن در نظر گرفته می شود. اما این توافق ابتدا باید در کنست به تصویب برسد، که با توجه به درخواستهای عربستان برای «امتیاز دادن» در مورد فلسطین بسیار بعید است.
بر اساس گزارش وال استریت ژورنال، ریاض برای عادی سازی کامل روابط عجله ای ندارد و از اسرائیل می خواهد که «پیشنهاد قابل توجهی را ارائه دهد که تلاش ها برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی را افزایش دهد».
گرچه این تقاضا مبهم و نسبتاً نمادین است، اما عبور این توافق از پارلمان اسرائیل که تحت تسلط احزاب افراطی است دشوار است. اگر دولت بایدن، مانند دولت های قبلی خود، بتواند زبان دیپلماتیک را به کار گیرد که هر دو طرف را راضی کند و در عین حال به اسرائیل جوایز گسترده ای ارائه دهد، ممکن است در نهایت توافقی حاصل شود که البته به قیمت تمام شدن منافع مردم فلسطین تمام خواهد شد.
برای بایدن، این یک دستاورد مهم خواهد بود، زیرا موقعیت او را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 2024 ایالات متحده تقویت می کند. این در حالی است که براساس نظرسنجی ها در صورت حضور دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق در این رقابت ها کار برای بایدن آسان نخواهد بود. اینکه کمپین انتخاباتی جو بایدن برای ابقای در کاخ سفید چقدر از توافق با عربستان سعودی و اسرائیل سود ببرد تا حد زیادی به توانایی او در فروش آن به کنگره و رای دهندگان آمریکایی بستگی دارد که بتواند آن را برای منافع امنیت ملی آمریکا در مقابل دشمنان استراتژیک چین، روسیه و ایران ضروری نشان دهد.
بایدن باید آنها را متقاعد کند که این توافق نفوذ چین در غرب آسیا و دسترسی این کشور به منابع حیاتی انرژی را محدود ، روسیه و ایران را بیشتر منزوی و نفوذ ایالات متحده را در منطقه بازیابی می کند . در واقع، این دستور کار بلند بالایی است، اما امتیازات احتمالی آن به جو بایدن و همتایان سعودی و اسرائیلیاش اجازه میدهد تا حداقل تا زمان انتخابات در کانون توجه قرار بگیرند و به دستاوردهای تاریخی خود ببالند.
تصور اینکه چین قاطع و قدرتمند در برابر تلاش ایالات متحده برای کاهش نفوذ پکن و کنترل منابع انرژی این کشور دست روی دست می گذارد یک توهم است. همچنین ایران و روسیه هم به سادگی به امریکا اجازه نمیدهند که آنها را در حوزههای نفوذ قطعی خود فقیر و منزوی کند. ایده «خاورمیانه به عنوان آزمایشگاهی برای جهان پساامریکا» در پکن که بحران های منطقه ای را فرصتی برای گسترش بیشتر روابط خود به ضرر واشنگتن می داند، در حال تقویت بیشتر و جا افتادن است.
هر سه قدرت ایران، چین و روسیه خود را قربانی امپریالیسم غربی میدانند و هرگونه دسیسه آمریکایی را صرف نظر از چارچوببندی خیرخواهانه آن بهعنوان یک «توافق صلح» بهعنوان یک تجاوز خصمانه – تجاوز به منافع حیاتیشان در نظر خواهند گرفت. این سه کشور به هم نزدیک تر خواهند شد و عکس العمل آنها به این توافق مطمئناً منطقه را قطبی کرده و منجر به درگیری و هرج و مرج بیشتر خواهد شد.
خوشبختانه هنوز زمان برای تغییر مسیر وجود دارد، دیر کردن بهتر از هرگز نرسیدن است. حمایت از توافق با میانجیگری چین بین عربستان سعودی و ایران به امنیت ملی ایالات متحده لطمه نمی زند، اما تضعیف آن می تواند به درگیری منطقه ای منجر شود که دخالت نظامی ایالات متحده را به یک امر ضروری بدل کند و وعده دولت بایدن برای پایان دادن به جنگ های ابدی را زیر پا بگذارد. واقعا احمقانه است که فرض کنیم پس از دخالت طولانی، پرهزینه و فاجعه بار آمریکا در خاورمیانه، مداخله بیشتر آمریکا به نفع هر دو طرف خواهد بود. در واقع، اگر تاریخ راهنما باشد چین و آمریکا باید از خطر تخاصم بیشتر فاصله بگیرند.
واقعیت آن است که اجازه دسترسی کامل به منابع انرژی و بازارهای صادراتی چین، تهدید بزرگی برای ایالات متحده نیست. این امر در دل رقابت منصفانه و اصول تجارت آزاد نهفته است. با این حال، ممانعت از دسترسی چین به نفت و بازارهای خاورمیانه نه تنها ناعادلانه بلکه خطرناک است و مطمئناً منجر به بازگشتی خواهد شد که امنیت و ثبات بین المللی ایالات متحده را تهدید می کند. همانطور که یکی از محققین غربی اشاره کرده، چین برای جهانی از بی نظمی آماده است اما آمریکا آماده نیست.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر راهپیمایی اربعین انتخابات خبرگان رهبری ایران چین روسیه اسرائیل عربستان سعودی انتخابات مجلس لیگ برتر راهپیمایی اربعین انتخابات خبرگان رهبری عربستان سعودی و اسرائیل ایالات متحده دولت بایدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۸۶۱۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: احتمال شکل گیری ائتلاف منطقه ای اعراب و اسرائیل علیه ایران چقدر است؟
نشریه آمریکایی "فارن افرز" با انتشار مقاله ای به تغییر فضای ژئوپلتیک منطقه پس از حمله تلافی جویانه اخیر ایران به اسرائیل پرداخته و امکان شکل گیری یک ائتلاف ضدایرانی با حضور اسرائیل و کشورهای عربی با مشارکت آمریکا و غرب را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش عصرایران، در این مقاله آمده است:
هنگامی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، دولت اردن به دفع حمله ایران کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت کردهاند، تلاشهایی که آنها بعدا آن را رد کردند.
با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. تغییری با این پیش فرض که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود.
سپهبد "هرزی هالوی" رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران "فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است." موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی نیز اعلام کرد که "ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد."
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتا محدود به تاسیسات نظامی در ایران، "دیوید ایگنِیشس"، ستون نویس واشنگتن پست، اظهار داشت که اسرائیل "مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند." او نوشت: "به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ نظامی ملایم خود به ایران، منافع متحدان عربش در این ائتلاف رادر نظر گرفت. متحدانی همچون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اردن که همگی در عملیات رهگیری پرتابه های ایرانی علیه اسرائیل به طور مخفی و آشکار مشارکت کردند.
به نظر این ستون نویس واشنگتن پست، این یک "تغییر پارادایم بالقوه برای اسرائیل"است، تغییری که به خاورمیانه "شکل جدیدی" میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئنا، با توجه به ماهیت بیسابقه تنش نظامی بین اسرائیل و ایران در ماه آوریل امسال، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد.
اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 "ابراهیم" را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و تلاش وزرای راست افراطی کابینه او برای شکننده کردن وضعیت موجود در اورشلیم ناامید شده بودند.
مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات مردمی را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که مواضع سابق آنها تغییر نکرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها به طور تقلیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از یک درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل یک کشور فلسطینی بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع را با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد.
اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا پرتابه های ایرانی را متوقف کرده و مستقیما حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که اسرائیل موفق شده با تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کند.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی نیز از مشارکت خود برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که "امنیت و حاکمیت" اردن "بالاتر از همه ملاحظات" قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط آنها با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، از کاخ سفید ناامید شدهاند، اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند چون هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که از ایالات متحده دریافت می کنند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای مخرب ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر گونه توافق عادی سازی آینده رابطه آنها با اسرائیل باشد و امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه می دهد.
با این حال، در همان زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. آنها به خوبی می دانند که تقابل آنها با ایران آنها را در معرض خطر قرار می دهد. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم از سوی امارات و بحرین نیز تهران به صراحت به این 2 کشور هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر یک ایران که به طور فزاینده تهاجمی تر می شود، تلاش برای نزدیکی به تهران است.
بر همین اساس امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهادهایی رامطرح کرده اند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تنش تلفنی تماس گرفت.
علایق آیندهدر ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا تمایل کمتری به حمایت از عملیات اسرائیل خواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم در آنجا دارد.
با وجودی که بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های مشترکی با اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی دارند، اما کشورهای عربی خلیج فارس، به تجربه دریافته اند که باز کردن گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پنهان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از تشدید درگیری است.
هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی روابط خود با اسرائیل را به شرط تعهد تل آویو به مشارکت در فرایند سیاسی با هدف تشکیل یک کشور فلسطینی، منوط کرده است.
با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد به این مساله که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر روابط اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است.
کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر بین طرفین است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد.
با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، اما آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چندجانبه منطقه ای و جهانی خود را متعادل کنند، نه اینکه در یک مسیر یکطرفه پل ها را پشت سر خود خراب کنند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوطی برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است و دقیقا به همین دلیل است که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را همزمان با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند.
در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید سکویی برای گفتگوهای منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالا ادامه خواهد داشت.
با این حال، به این زودی ها گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نخواهد بود مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد.
تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نگاه دولت های عربی به درگیری ایران و اسراییل گفت و گوی دیدنی اعراب درباره رویارویی ایران و اسرائیل (فیلم)